. دانش جغرافیا در قرن سوم تا هفتم هجری در جهان اسلام را میتوان دوران شکوفایی علوم بالاخص جغرافیا دانست که کلیدی برای جغرافیای امروزی در غرب شده است پس از اینکه مسلمانان دامنه نفوذ خود را گسترش دادند و با ملل بیگانه در آمیختند، آشنایی با سایر فرهنگهای پیشرفته و مطالعه و ترجمه آثار جغرافیای یونانی و هندی آغاز شد و علم جغرافیا در بین آنان ترویج و توسعه یافت. در این دوران مقالات جغرافیایی در قرن نهم و دهم هجری به حد وفور منتشر شد. در این موقع مهمترین کتب یونانی ترجمه و برجهای ستارهشناسی بنا نهاده شد و مسافران مسلمان در کشورهای خارج و بهویژه در ایران قدیم شروع به تحقیق کردند. در این دوره، جغرافیا به چنان پیشرفتی در جهان اسلام دست یافته بود که همان نتایج، کلید پیشرفت حالحاضر در غرب است. اما در قرن حاضر به دلیل بیاطلاعی و عدم مطالعه، اکثر مردم جهان از ماهیت و حوزه فعالیت و قلمرو علم جغرافیا، برداشتهای متعدد و مبهمی دارند، هنوز در قرن 21 عدهای از مردم فکر میکنند که جغرافیدانان لازم است انبوهی از اطلاعات را بدانند و از تعداد جمعیت تمامی شهرهای جهان آگاهی داشته باشند یا نام تمام کشورها، شهرها، پایتختها، رودخانهها، دریاها و دریاچهها را بدانند و آنها را روی نقشه نشان دهند ما این را نقض نمیکنیم که نباید جغرافیدانان این اسامی را به خاطر بسپارند و بیاموزند، بلکه یادگیری و آموختن این اسامی فقط قسمت کوچکی از وظایف یک جغرافیدان است که باید آن را به خوبی انجام دهد. اما در عصر حاضر دایره مجهولات و نیازهای بشر تا حد زیادی گسترده شده و جغرافیا یکی از آن علومی است که باید پاسخگوی آن نیازها باشد. به همین دلیل علم جغرافیا قلمرو گستردهای دارد که در هر حوزه آن اندیشمندان و پژوهشگران بسیار زیادی در حال تحقیق و پژوهشاند. در این مقاله هدفمان آشناسازی دانشآموزان، دانشجویان و علاقهمندان این حوزه با جغرافیدانان برجسته جهان اسلام و ایران است که هر یک از آنها حوزه فعالیت خاصی داشتهاند و زمینه شکلگیری و گسترش این علم را فراهم آوردهاند. بر این مبنا، آشنایی با جغرافیدانان برجسته و حوزه فعالیت آنها میتواند پاسخگوی خوبی در راستای حوزه فعالیت جغرافیدانان در عصر حاضر باشد.
2. جغرافیا در جهان اسلام
تا اواخر قرن چهاردهم که علم مکان (جغرافیا) در غرب بیجان شده بود، در جهان اسلام بهویژه در مشرق و آندلس با وجود جغرافیدانان ایرانی، عرب و ترک، دوره بسیار منوری را میگذراند (قرهنژاد، 1371: 139). قرن سوم تا هفتم هجری را میتوان دوران شکوفایی علوم بالاخص جغرافیا که کلیدی برای جغرافیای امروزی در غرب شده است دانست. در قرن سوم تا هفتم جغرافیدانان و فلاسفه اسلامی با تکیه بر دین مبین اسلام و تشویق حضرت رسول (ص) در مورد کسب علم (اُطلبوا العلم ولو بالصین)، علاوه بر سفر به نقاط مختلف جهان و بهخصوص کشور ایران، با تجارب کافی، فلسفه جغرافیا را از دیدگاه جهانبینی اسلام در رشتههای مختلف مورد مطالعه و تحقیق قرار دادند (مشیری، 1371: 8). پس از اینکه مسلمانان دامنه نفوذ خود را گسترش دادند و با ملل بیگانه درآمیختند، آشنایی با سایر فرهنگهای پیشرفته و مطالعه و ترجمه آثار جغرافیایی یونانی و هندی آغاز شد و علم جغرافیا در بین آنان ترویج و توسعه یافت (پوراحمد، 1377: 2) دراین دوران مقالات جغرافیایی در قرن نهم و دهم هجری به حد وفور انتشار یافت، مهمترین کتب یونانی ترجمه و برجهای ستارهشناسی بنا نهاده شد و مسافران مسلمان در کشورهای خارج بهویژه در ایران قدیم شروع به تحقیق کردند. برداشتهای مسلمانان از کتابها و نوشتههای جغرافیایی آشوری از عمده کارهای آنان به حساب میآمد. مطبوعات مسلمانان در حقیقت دانش یونانیان را تحتالشعاع قرار داد. با این همه، نوشتههای مسلمانان به دلیل عدم توانایی کامل درک مطالب بهویژه بطلمیوس از مقالات یونانیها نیز با فراتر گذارد و بهطور کلی معلومات مسلمانان نسبت به یونانیها پیشرفت شایانی کرد (مشیری، 1371: 12).
آشنایی مسلمانان عرب با جغرافیای علمی پس از ترجمه کتاب المجسطی در زمان مأمون عباسی (حدود 800 میلادی) با عنوان صورةالأرض صورت گرفت. در ابتدا این علم با نجوم آمیخته بود و محتوای جغرافیای ریاضی را در برمیگرفت. اما با تألیف کتاب صورةالأقالیم (اواخر قرن سوم هجری قمری) توسط ابوزید بلخی، وارد مرحله تکامل علمی شد (پوراحمد، 1385: 23 ـ 22). با مطالعه آثار علمای اسلامی میتوان گفت در قرون وسطی کارتوگرافی، محاسبات مختصات ریاضی و اخترشناسی توسط مسلمانان با دقت و صحت بیشتری نسبت به بطلمیوس، اراتوستن و غیره انجام گرفت.
نقشه رود نیل مربوط به خوارزمی، نقشه دنیای اسلام مربوط به بلخی، نقشه دیواری شکل دریاها مربوط به ابوریحان بیرونی، به ویژه نقشه جهاننمای معروف ادریسی و نقشه دایره شکل محمد کاشغری از مهمترین نقشههای آن عصر به حساب میآیند (قرهنژاد، 1371: 143). با رسم نقشهها شعب علم جغرافیا برای مسلمانان شناخته شده بود. آنان ابتدا علم جغرافیا را جزء علوم دقیق به حساب آوردند و سپس «جغرافیای توصیفی» را در سفرنامهها وکتابها و کتبالمسالک و الممالک ایجاد کردند و جغرافیای نجومی را در کتاب علمالأحوال و الأرض یا تقویم البدان، علم منازل راهها، علمالبلد، جغرافیای کیهاننگاری و علم عجایبالبلاد پدید آوردند (یوسفیفر، 1382: 24). بنابراین علمجغرافیا در دوره اسلامی از منظرهای گوناگون حائز اهمیت است: اول، همانگونه که گفته شد دانشمندان اسلامی میراث غنی علمی و فرهنگی جوامع دوره باستان را در اختیار داشتند. دوم، آنان در دورهای زندگی میکردند که قلمروهای بسیار گسترده جامعه اسلامی، اقلیمها، مردمان و وضعیتهای گوناگون جغرافیایی را در جهان شناخته شده آن روز در برمیگرفت. سوم، امپراتوری عظیم اسلامی برای گردش کار و اداره امور قلمرو مزبور به بسیاری لوازم و از جمله مجموعهای کارامد و دقیق از دانش جغرافیا نیاز داشت. اینگونه مسائل، همگی زمینههای مناسبی را برای رشد و شکوفایی مطالعات جغرافیایی فراهم میآورد.
این نکته با بررسی و مطالعه آثار جغرافیدانان اسلامی به خوبی اثبات خواهد شد. ازاین رو در ادامه به معرفی جغرافیدانان برجسته جهان اسلام که در زمینه مطرح شدن جغرافیا بهعنوان یک علم گام برداشتهاند، میپردازیم، زیرا باید نسبت به بزرگان و اندیشمندان شناخت کافی داشته باشیم و از مطالب آنها آنگونه که شایسته و بایسته است بهره لازم را ببریم.
منبع:mag.roshd